اجودانی، معینی، معاونت، یاری، مساعدت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] اجسمنت مثلث بندی هوایی
aerodynamic, adj•هوا پویا، آیرودینامیک، وابسته به هوا پویایی
amazing, adj•شگفت انگیز، مات کننده، بهت آور
amusing, adj•1- سرگرم کننده، (در مورد اشخاص) خوشمزه، بامزه، لوده، شوخ، 2- خنده آور، فرحبخش، مسرورکننده، مسرت بخش
astonishing, adj•حیرت انگیز، عجیب
[خودرو] مهره تنظیم یاتاقان
[عمران و معماری] جفت و جور کردن خطا در یک بلوک - سرشکن کردن خطا در یک بلوک
[ریاضیات] هم الحاقی
coexistent, adj•همزیست، همبود
collaborative, adj•گروهی، وابسته به همکاری، مشترک
[زمین شناسی] تنظیم توازی