مجموعۀ عملیات ریاضی یا فیزیکی یا آماری که برای به حداقل رساندن خطای دستهای از مشاهدات یک یا چند کمیت مرتبط به کار رود [مهندسی نقشهبرداری]
واژههای مصوب فرهنگستان
هر تغییر در موقعیت افقی عوارض نقشه برای منطبق کردن آن با نقاط واپایش معین یا انتقال آن به شبکهای با مقیاس مشخص [مهندسی نقشهبرداری]
فرمولدار [ریاضی]
افسری که فرماندهان عالیرتبه را در امور مختلف، برای پیشبرد وظایف آنان یاری میکند [علوم نظامی]
ماتریسی که هر درایۀ آن برابر همعامل (cofactor) متناظر آن درایه در ماتریس ترانهادهاش (transposed matrix) باشد [ریاضی]
برای یک گراف، ماتریسی مربعی که سطرها و ستونهای آن متناظر با رأسهای گرافاند و درایۀ (i, j)اُم آن برابر 1 است هرگاه یالی بین رأس i اُم و j اُم موجود باشد و در غیر این صورت صف ...
هر کمیت همیوغ مربوط به مختصات تعمیمیافته در سامانههای دینامیکی کلاسیک [فیزیک]
جزئی از مدار که مقاومت آن بهطور مکانیکی قابل تغییر است [فیزیک]
تنظیم و تصحیح دستگاه [علوم مهندسی]
دستگاهی که قابلیت تنظیم و تصحیح داشته باشد [علوم مهندسی]
گروهی که هستۀ آن صفت است [زبانشناسی]