رجوع شود به: jakarta
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: jebel
مخفف: میانگین سهام صنعتی (تهیه شده توسط) داوجونز (در امریکا)
کشور جی بوتی (در افریقای خاوری)
عبدالمجید (سلطان عثمانی)
مخفف:، صفت، تعطیل، موکول به بعد، مخفف: آجودان، یاور، مخفف: صفت مخفف: تعطیل، موکول به بعد مخفف: تعدیل، تنظیم مخفف: آجودان، یاور
adjacency : نزدیکی، مجاورت، قرب جوار [ریاضیات] مجاورت، نزدیکی، همسایگی
نزدیکی، مجاورت، جوار
مجاورت، نزدیکی، قرب جوار سایر معانی: همسایگی، در حوالی بودن، هم کناری [ریاضیات] همجواری، مجاورت، همسایگی
[ریاضیات] ساختار مجاورتی
[ریاضیات] جدول مجاورت
(هندسه) زوایای مجاور (که یک خط میانی مشترک دارند)، گوشه های هم کنار [نساجی] دو زاویه مجاور [ریاضیات] زوایای مجاور