جبر تقسیمی [ریاضی] جبری که در آن هر عضو ناصفر دارای وارون ضربی باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] جبر تقسیم، جبر تقسیمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محور پیشروی لشکر [علوم نظامی] مسیرهای مشخصشده در طرح عملیاتی لشکر که براساس آن تیپهای تابعۀ لشکر به سمت دشمن پیشروی میکنند ...
[کامپیوتر] تقسیم بر صفر
تقسیم کار [باستانشناسی] نظامی برای سازماندهی تولید ازطریق تقسیم وظایف متمایز میان گروههای کاری و کارکنان
[زمین شناسی] صفحه تقسیم کننده یک اصطلاح کلی که شامل درزه ها، رخ ها، گسل ها، سطوح طبقه بندی و سایر سطوح جدایش می شود . Conchology صدف شناسی مطالعه صدف های فسیلی و موجودات زنده. مقایسه شود با: ...
رجوع شود به: pointillism
تقسیم
[ریاضیات] تقسیم جبری
[ریاضیات] جبر بخشی جبری
[حسابداری] بخشهای مستقل
[برق و الکترونیک] تسهیم با تقسیم رمز ( سی دی ام ) نوعی روش تسهیم که در آن دو یا چند خط ارتباطی به صورت همزمان تمام کانال ارسال را اشغال می کنند . ساختار سیگنال رمز در این حالت به گونه ای است ...