مجزا، مقسوم، تقسیم شده سایر معانی: بخش شده، جدا (شده)، (جاده ای که در وسط آن چمن یا نرده و غیره است) جاده ی میاندار، (برگ گیاه) چند بخشی [ریاضیات] تقسیم شده، مقسوم، منقسم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] تفاضل های تقسیم شده
[عمران و معماری] شاهراه منقسم
[عمران و معماری] تابلوی انتهای شاهراه منقسم
[عمران و معماری] جاده منقسم - راه منقسم
[زمین شناسی] تقسیم خاک یا زمین
[حسابداری] توزیع سود سهام
[ریاضیات] سود هر سهم
[حسابداری] اولویتهای سود سهام
[حسابداری] راهنمای سود سهام
[حسابداری] ثبات سود سهام
[حسابداری] بازده سود سهام [ریاضیات] بازده سود سهم