تفکیک [مهندسی بسپار] جدا شدن اجزای یک مولکول بهطور خودبهخود یا براثر تابش
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] ثابت تفکیک [نساجی] ثابت تجزیه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] نقطه تفکیک آن دمایی که در آن یک ترکیب به طور برگشت پذیر برای تشکیل دو یا چند ماده دیگر می شکند . مثلاً : caco3 تبدیل به Cao به علاوهCo2 می شود . تمام متغیر ها باید به منظور تعری ...
[ریاضیات] تنش تفکیک، فشار تفکیکی
[زمین شناسی] دمای تفکیک یک نقطه دمایی که در آن تفکیک خاصی احتمالاً رخ می دهد – در حقیقت، معمولاً دامنه ای از دما است که مدیون تنوع در ترکیب و فشار است و ممکن است فقط به دمایی اشاره داشته باش ...
[پلیمر] تفکیک تک مولکولی، گسستن تک مولکولی
[شیمی] درجه تفکیک
[شیمی] تفکیک یونی
(تبدیل ماده به ویژه ترکیب شیمیایی به اجزای ساده تر در اثر انرژی تابشی) تفکیک نوری [شیمی] (تبدیل ماده به ویژه ترکیب شیمیایی به اجزاى ساده تر در اثر انرژى تشعشی ) تفکیک نورى [برق و الکترونیک] ...
شیمى : پیش تفکیک [شیمی] پیش تفکیک
[شیمی] خود تفکیک
جنون جوانی، جنون زودرس سایر معانی: (روان پزشکی) زوال عقل پیش رس (واژه ی مهجور ـ امروزه: schizophrenia)، اسکیزوفرنی، طب جنون جوانی