خسارت، زیان، ضرر، گزند سایر معانی: آسیب، گزایش، موجب ضرر یا زیان، وسیله ی آسیب رسانی [حقوق] زیان، خسارت، ضرر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشکال، زیان، ضرر، وضع نامساعد، بی فایدگی سایر معانی: کمداشت، نابرتری، نقطه ی ضعف، کاستی، صدمه (به شهرت یا اعتبار و غیره)، آسیب، گزند [صنعت] عیب، زیان، عدم برتری و رجحان [ریاضیات] عیب ...