تأسیسات دفع [مهندسی محیط زیست و انرژی] خاکچال یا زبالهسوز یا تأسیساتی مشابه آن که برای نگهداری یا تخریب پسماند جامد به کار میرود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] واگذاری قسمتی از یک واحد تجاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبسپاری [باستانشناسی] نوعی تدفین که در آن جسد را در آب رود یا دریا رها میکنند
بنا به دلخواه، (در زمان یا جا یا روش) دلخواه، در اختیار، در دست، به فرمان، تحت فرمان
همدفعی [مهندسی محیط زیست و انرژی] دفع دو یا چند نوع پسماند در یک مکان
واسپارش چندمرحلهای [باستانشناسی] ← تدفین پسین
دفع زمینی [مهندسی محیط زیست و انرژی] پخش لجن حاصل از تصفیۀ آب و فاضلاب یا پسماند شهری بر روی زمین یا در درون آن
[عمران و معماری] دفع سطحی [زمین شناسی] دفع سطحی
واسپارش تکمرحلهای [باستانشناسی] واسپارشی که در یک مرحله انجام میشود
دفع دارماند [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] تیمار و جابهجایی دارماندها برای کاهش امکان حریق یا حملۀ آفات یا خطر بیماری
هواسپاری [باستانشناسی] نوعی تدفین که در آن جسد را بر روی زمین یا درخت یا صخره یا سکو مینهند
[معدن] انباشت باطله (محیط زیست)