فهرست راهنما، کتاب راهنما سایر معانی: کتابی که حاوی نام و نشانی افراد ویژه ای است، نام کتاب، نام دفتر، وابسته به مدیریت یا کارگردانی یا راهنمایی، مدیری، سرپرستی، رهنمایی، کتاب راهنما (به ویژ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] قانون ارشادی یا اختیاری
[کامپیوتر] درخت شاخه ای
[کامپیوتر] شاخه فرزند .
[کامپیوتر] فهرست راهنمای داده ها
[کامپیوتر] دایرکتوری ؛ پیش فرض یا قراردادی - دایرکتوری پیش فرض - هنگامی که دایرکتوری مورد نظر را به کامپیوتر نگوییم، کامپیوتر در دایرکتوری پیش فرض قرار می گیرد. تحت OS/2 , MS-DOS و سیستمهای ...
[کامپیوتر] راهنمای دیسک
[کامپیوتر] شاخه یک سطحی - دایرکتوری یک سطحی - نوعی دایرکتروی که دایرکتوری فرعی دیگری ندارد و فقط دارای فهرستی از نام فایلهاست.
[کامپیوتر] دایرکتوری بالاتر
راهنمای تلفن [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] راهنمایی که حاوی اطلاعاتی دربارۀ شمارهتلفن و نشانی افراد یک شهر یا محل است
واژههای مصوب فرهنگستان
راهنمای تجاری [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] راهنمایی که حاوی سلسلهاطلاعات اقتصادی، مقررات بازرگانی داخلی و خارجی، قوانین گمرکی و عوارض گوناگون واردات و صادرات است ...
کاتالوگ، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون، فهرست کردن سایر معانی: فهرست [حسابداری] کاتالوگ [نساجی] کاتالوگ - دفترچه راهنما