[سینما] کارگردان - فیلمبردار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[صنعت] مدیر عامل
[سینما] مدیر فیلمبرداری
مدیر فیلمبرداری [سینما و تلویزیون] شخصی که مسئولیت طراحی نور و گزینش عدسیها و حرکت دوربین و نوردهی فیلم را بر عهده دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
فهرست راهنما، کتاب راهنما سایر معانی: کتابی که حاوی نام و نشانی افراد ویژه ای است، نام کتاب، نام دفتر، وابسته به مدیریت یا کارگردانی یا راهنمایی، مدیری، سرپرستی، رهنمایی، کتاب راهنما (به ویژ ...
[حقوق] قانون ارشادی یا اختیاری
[کامپیوتر] درخت شاخه ای
[کامپیوتر] دایرکتوری فعال، دایرکتوری فعل و انفعالی .
[سینما] مدیر صحنه
[کامپیوتر] شاخه فرزند .
راهنمای شهری [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] راهنمایی که حاوی اطلاعاتی دربارۀ شهروندان و مشاغل است و در سه قسمت، براساس نام افراد و شمارهتلفن و نام خیابان، مرتب شده است ...
[کامپیوتر] فهرست راهنمای داده ها