[کامپیوتر] جعبه تبادل دو طرفه . - کادر ارتباطی، کادر محاوره ای - پنجره ای که برای گردآوری اطلاعات از کاربر ظاهر می شود. وقتی کاربر اطلاعات لازم را پر کرد، یا دکمه های مناسبی را فشار داد، کاد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گفتگو، محاوره، صحبت، سخن، گفت و شنود، هم سخنی، مکالمهء دو نفری، مکالمات ادبی و دراماتیک، صحبت دونفری سایر معانی: (به ویژه در آثار هنری مانند نمایش و رمان) گفتگو، مکالمه، همگویی، همکلامی، تبا ...
مربی بیان و لهجه [سینما و تلویزیون] فردی که طرز بیان کلمات و جملات یا لهجهها را به بازیگر آموزش میدهد
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] مسؤول گفتارها در فیلم
[سینما] فصل گفتگودار
گفتگو، محاوره، صحبت، مذاکره سایر معانی: محاوره ی رسمی، گفت و شنود (دانشمندانه)، کنفرانس، همسخنی، سخنگری
بحی، مباحثه، مناظره، بررسی، گفتگو، مذاکره، بحی و جدل سایر معانی: بحث، تبادل افکار، کنکاش، شور، گفتمان، بحک [سینما] گفتگو - مسدودکننده صفحه ای - بحث [ریاضیات] بحث، مذاکره، بررسی ...
پرگویی، فعل سازی، دراز گویی، بیان شفاهی سایر معانی: پرگویی، دراز گویی، بیان شفاهی، فعل سازی
فرایند تدوین صدا در حین جایگزینی گفتار [سینما و تلویزیون]
متخصص تدوین گفتوگوهای فیلم [سینما و تلویزیون]
ضبط مجدد گفتوگوی بازیگران و قرار دادن آن بهجای گفتار یا عبارت نامطلوب یا بیکیفیت در مرحلۀ پستولید [سینما و تلویزیون]
فردی که کار صداآمیزی را در هنگام جایگزینی گفتار انجام میدهد [سینما و تلویزیون]