در رفتن، مردن، اب شدن، بیرون رفتن سایر معانی: 1- ترکیدن 2- روی دادن 3- غفلتا رفتن 4- سروصدا کردن، در رفتن تفنگ، بیرون رفتن از صحنه نمایش، فاسد شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی