دزدیدن، چپاول کردن، غارت کردن سایر معانی: چاپیدن، به یغما بردن، تاراج کردن، ربودن بیشتر با of
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملوی کردن، ازاله بکارت کردن از سایر معانی: ازاله ی بکارت کردن، دخترگی برداشتن، گل چیدن، ملوک کردن
چپاول، تاراج، یغما، غارت، ویران سازی، ویرانگری
نابود کننده، ویرانگر، مخرب، خرابکار، ناو شکن سایر معانی: خراب کننده، انهدام آور
خراب کردن، ویران کردن، تاراج کردن، پایمال کردن سایر معانی: (کاملا) خراب کردن، با خاک یکسان کردن، گیج و سراسیمه کردن، خورد کردن
پشم گوسفند وجانوران دیگر، پارچه خوابدار، لخت کردن، پشم چیدن از، چاپیدن، گوش بریدن، سروکیسه کرد ن سایر معانی: پشم (گوسفند و حیوانات مشابه)، کرک، دزدیدن، کلاه کسی را برداشتن، مال کسی را خوردن، ...
اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، تعرض کردن، خسته کردن، حملات پی درپی کردن سایر معانی: (با پرسش های پی درپی یا قرض سنگین یا غم و غیره) آزار دادن، به ستوه آوردن، مستاءصل کردن، پاپی شدن، ستوه ...
خاک کش، کلوخ شکن، چنگک زمین صاف کن و ریشه جمع کن، ازردن، اشفته کردن، غارت کردن، جریحه دار کردن، زخم کردن، با چنگک زمین را صاف کردن سایر معانی: برزن هارو (در شهر لندن)، (زمین را) چنگک کشی کرد ...
فقیر کردن، گدا کردن سایر معانی: بی چیز کردن، لات و لوت کردن، مفلس کردن
درنده، تغذیه کننده از شکار، یغماگر، لازم برای شکار سایر معانی: (جانور - زیست کننده از راه شکار جانوران دیگر) شکارگر، دد، صیدگر، چپاولگر، غارتگر، دزد
غارتگری، زیاد کاوش کردن، جستجو کردن، چپاول کردن، غارت کردن، لخت کردن سایر معانی: (برای یافتن) زیرورو کردن، کاویدن، (دقیقا دنبال چیزی) گشتن، چپو کردن، به یغما بردن، دستبرد زدن
ویران سازی، چپاول و خرابی، مخروبه سازی، تجاوز جنسی کردن، زنای به عنف کردن، تجاوز به عنف، جماع زوری، رجوع شود به: statutory rape، (نادر) به زور بردن، (گیاه شناسی) شلغم روغنی (brassica napus ا ...