[زمین شناسی] خاک قهوه ای جنگلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] سله بیابان [آب و خاک] سخت پوسته بیابانی، زره بیابانی
[زمین شناسی] گنبد بیابانی یک سطح سنگی محدب با شیب های صاف و یکنواخت که نشانگر در معرض قرار گرفتن طولانی مدت یک توده کوه در مقابل فرسایش بیابانی می باشد . مثلاً : گنبد cima در بیابان موهاوی د ...
[عمران و معماری] خاک بیابانی [زمین شناسی] خاک بیابانی، خاک صحرایی [خاک شناسی] خاک بیابانی
(تبدیل زمین کشت پذیر به صحرا در اثر سهل انگاری یا عوامل طبیعی) لوت سازی، بیابان سازی
گریز، فرار، ترک خدمت، بی وفایی سایر معانی: ترک، رها (سازی)، فرار (از خدمت ارتش یا انجام وظایف)، قال گذاری
[زمین شناسی] کویر ساحلی بطور کلی هر ناحیه کویری در حاشیه یک اقیانوس. نیز ببینید: کویر ساحل غربی west – coast deser.
[زمین شناسی] کویر سرد کویری در عرض های جغرافیایی بالا یا در یک ارتفاع زیاد که درجه حرارت پائین آن از حیات جانوری و گیاهی جلوگیری می کند یا آن را محدود می نماید. این اصطلاح عموماً برای نواحی ...
صحرای کلرادو (در جنوب شرقی ایالت کالیفرنیا ـ امریکا)
[آب و خاک] کمیته بیابانزدائی(وابسته به سازمان جهانی هواشناسی)
به سزای خود رسیدن، تقاص پس دادن
[خاک شناسی] خاک بیابانی خاکستری