[ریاضیات] ارتباط خطی، بستگی خطی، وابستگی خطی [آمار] وابستگی خطی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] ام (m)-وابستگی
[ریاضیات] بستگی غیر خطی
[آمار] استقلال دوبه دو
[کامپیوتر] استقلال پایه ای
[آمار] وابستگی ربعی
[آمار] وابستگی جعلی
[آمار] استقلال آماری
[برق و الکترونیک] مستقل از زمان
[ریاضیات] وابستگی بردار ها
هم بستگی، ارتباط، ربط، بستگی دو چیز با هم سایر معانی: هم خویشی، هم وابستگی، تلازم، (آمار) همبستگی، تناظر، تقارن، همالش، همال بودن [حسابداری] همبستگی [علوم دامی] همبستگی ؛ معیاری که نشان می د ...
ارتباط، تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی سایر معانی: (رادیو و سایر ابزار برقی یا مکانیکی) طرز قرار گیری و اتصال بخش ها، بست آرایی، (تریلر و کمپرها و پارک ها) اتصال برق و آب، تجمع بعضی چیزها بر ...