پیشوند: درخت، دار، شجر [dendrology] (پیش از واکه: dendr-)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درختگاهشماری [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] مطالعه و تحلیل حلقههای رشد سالانۀ درختان و استفاده از آنها برای تعیین تغییرات اقلیمی در دورههای گذشته و تحقیقات ب ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(تعیین تاریخ رویدادها و شناخت آب و هوای گذشته از راه مطالعه ی حلقه های تنه ی درخت) دارزمان شناسی، دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقه های متشکله در چوب درختان [زمین شناسی] تاریخ شماری ...
دارسهرۀ کرتلندی [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از چرخریسکیان و راستۀ گنجشکسانان با بدن نسبتا درشت و پرهای تیره ...
بشکل درخت، درخت مانند، شجری سایر معانی: (درخت شکل) داردیس، دارین، درخت سان، شبه شجری [زمین شناسی] درخت سان، بشکل درخت، درخت مانند، شجری صفت: الف) به بی مهره گان خاصی گویند که کلونی های بسیار ...
[زمین شناسی] کلونی دندروئید یا شاخه ای یک کلونی آرکئوسیاتیدی را گویند که در آن هر جام منفرد از سایرین جدا شده به جز خاستگاه. این نوع کلونی در مقابل کلونی های توده ای یا زنجیره ای قرار دارد.
درختی، درخت وار
[زمین شناسی] راسته دندروئیدها، شاخه اى شکل، گراپتولیتهاى دندروئید (30 جنس)
سنگ وار [زمین شناسی] دارواره، درخت وار، سنگ وار
درختشناسی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] بخشی از علم جنگلداری که به تشخیص و ردهبندی سامانمند درختان میپردازد ...
درخت شناسی، شجرشناسی سایر معانی: (گیاه شناسی - شناخت درختان و رده بندی آنها) دارشناسی
روانشناسى : دندریتdendron _پسوند: دار، درخت، سازواره ی درخت مانند [rhododendron]