درست مقابل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسل کننده، خسته کننده، یک نواخت
هفت کفن پوسانده
[نفت] ف ناحیه ی مرده
بکلی مرده
[زمین شناسی] غار مرده غاری که در آن دیگر هیچ گونه رطوبت یا رشد سیلیوتم ها همراه با رطوبت وجود ندارد . نیز ببینید : غار زنده – مترادف : غار خشک .
(مکانیک) درست در مرکز، (در ماشین تراش و غیره) مرکز مرده (بخش غیرمتحرک در وسط)، مرکز سکون و بی حرکتی در ماشین [مهندسی گاز] مرگ، نقطه مرگ، مرکزسکون وبی حرکتی [نساجی] مرکز سکون - محل سکون - محل ...
[پلیمر] زنجیر مرده
[برق و الکترونیک] هادی بی جریان
[نساجی] پنبه مرده - پنبه نارس
(خودمانی) محکوم به نابودی، مردنی، در شرف نابودی، رو به زوال
[نفت] ف روزنه ی یک طرفه