سپیده دم، سحر، سحرگاه سایر معانی: (شعر قدیم) سپیده دم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک روزدرمیان
روزهای تیرگی واچرخندی [علوم جَوّ] روزهایی که در آنها رطوبت و آلودگی هوای ترازهای پایین جوّ در شرایط وارونگی واچرخندی به دام میافتد و آسمان از ابرهای پوشنی دیرپا پوشیده میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
چله تابستان، دوران رکود و عدم فعالیت سایر معانی: (روزهای گرم ماه های ژوئیه و اوت) روزهای گرم، چله ی تابستان، قلب الاسد، ایام بین اول ژوئیه تا اول سپتامبر که هوا بسیارگرم است، دوران رکود و عد ...
روزهای روزه ودعا که نصارادرهرفصل سه روزبرای ان معین کرده
هر جمعه، جمعه ها، جمعهها i go there fridays جمعهها آنجا می روم
his days (oryears)a numberedعمرش نزدیک است به پایان برسد
در تعطیلات، در هر تعطیلی
بازرگانى : ایام بارگیرى و باراندازى کشتى [حسابداری] روزها یا مدتی که کشتی در حال بارگیری و یا تخلیه است
تعطیلات طولانی [گردشگری و جهانگردی] تعطیلاتی که در آن فرد چهار شب و پنج روز یا بیشتر دور از خانه اقامت کند
هر دوشنبه، دوشنبه ها
[حقوق] روزهای متوالی، تمام روزها (اعم از روزهای اداری و تعطیلات)