[حقوق] خسارت خاص که مستلزم مطالبه ضمن دادخواست است
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] خسارت تنبیهی، خسارت عبرت آموز
زیان، جریمه، جریمه دادن، هدر کردن سایر معانی: تاوان، جزا، ازدست دادن، به گرو دادن، ستانه دادن، محروم شدن از، (در برخی بازی ها: چیز یا امتیازی که در مقابل اشتباه یا باخت از بازیکن گرفته می شو ...
غرامت دادن [حقوق] جبران کردن خسارت، پرداختن غرامت، بازگرداندن وضع پیشین زیان دیده، رد کردن مال به صاحب اصلی آن
جبران، غرامت، عوض، خسارت، رفع خسارت، غرامت پرداختن، عوض دادن سایر معانی: تاوان، (مبلغ) خسارات، سزا، شیان، پاداش، تاوان دادن یا پرداختن، خسارت دادن، جبران کردن، شیاناندن، شیانیدن، توزیدن، پاد ...