(شماره نویسی رومی) پانصد، (آموزش) نمره ی ((دال)) یا ((د))، (از نظر چگونگی) زیر متوسط، زیر میانگین، (موسیقی) کلید ((دی)) در میزان ((سی ماژور))، (سازها) تار یا کلیدی که این صدا را بدهد، (نت) ر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک روزدرمیان
صفت اشاره
[کامپیوتر] خدمات دیجیتالی پیشرفته تلفن سیار [برق و الکترونیک] نسل دوم سیستم تلفن سلوی رقمی بر اساس روش
تشریح مشاهده ای یاتبصیری
شب وروز، شبانه روز
کره اب کرده و امیخته باارد
[عمران و معماری] ترکخوردگی به شکل D
[نفت] ف دارسی (واحد تراوایی)
وصلۀ D [حملونقل ریلی] وصلهای برای اتصال درز ریل به شکل حرف D و متناسب با شکل جان ریل
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] لیف مصنوعی دی.ال.پی ( پلی اولفین)
[کامپیوتر] از بزرگترین و معروف ترین شرکت هایی است که در زمینه شبکه و تجهیزات شبکه های کامپیوتر فعالیت می نماید.