پیچش یا حلقه زنی، فر زنی بگیسو سایر معانی: بازی کرلینگ (دو گروه چهار نفری، در مقابل هم روی یخ بازی می کنند و هدف لغزاندن دیسک فلزی یا curling stone به دروازه ی حریف است و بازیکنان چوگان های ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزلف ,فرگرم
فرسرد
مجعد، فرفری سایر معانی: پرپیچ و تاب، پرشکن، پرشکنج، شکنج دار، کلج دار [نساجی] جریان
[عمران و معماری] انحنا دادن