غلط، نا درست، نا صحیح، ناخوش، ناسالم سایر معانی: بیمار، معیوب، سست، ناپابرجا، فاسد، خراب، آسیب دیده، نامستدل، نامعقول، غیر منطقی، (اقتصادی و غیره) پر مخاطره، بد، خلاف رویه [نساجی] معیوب-خراب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحت اللفظی، کلمه بکلمه، لفظ بلفظ سایر معانی: کلمه به کلمه، لغت به لغت، طابق النعل بالنعل، واژه به واژه، دقیق