(کشتیرانی) برد کشتی (بیشترین فاصله ی رفت و برگشت بدون نیاز به سوخت)، شعاع عملیاتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قایق رانی سایر معانی: قایق سواری، پاروزنی
هوانوردی سایر معانی: ناوبری، هدایت (کشتی یا هواپیما و غیره)، رفت و آمد کشتی ها، علم تعیین مسیر (برای کشتی و هواپیما و غیره)، رهیابی، کشتی رانی، دریا نوردی، بحر پیمایی، فن کشتی رانی با علم ری ...
بالاترین ارتفاعی که در آن سرعت هواگَرد برابر با 1/35 سرعت حاصل از کمترین توان موتور باقی میماند تا توان پایاسیر در بیشترین حد خود باشد [حملونقل هوایی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
← موردجویی جنسی [علوم سلامت]
تلاش برای پیدا کردن شریک جنسی معمولا موقت و زودگذر ازطریق گشت زدن با ماشین یا پیادهروی در خیابان |||متـ . موردجویی cruising [علوم سلامت]