[آب و خاک] پوشش محصولات زراعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوش بریده، مو زده گوش بریده ,موزده
تکامل گیاه زراعی [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] سازگار کردن گیاه زراعی به دست بشر در جهت بهرهوری بیشتر و مقاومت در برابر بیماریها و آفات ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] برون زدن - رخنمودن
[خاک شناسی] مدیریت پسماند گیاهی [آب و خاک] مدیریت باقی مانده گیاهی زراعی
[خاک شناسی] نظام مدیریت پسماند گیاهی
سردرآوردن از سایر معانی: 1- (عامیانه - به ویژه چیزهای ناخوشایند) ناگهان ظاهر شدن یا به وجود آمدن، 2- (در مورد لایه های سنگی در زیرزمین) به سطح آمدن، در رویه پدیدار شدن
سطح زیر کشت [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که به کشت محصولات زراعی اختصاص دارد
موی کوتاه، موی ماشین شده
رجوع شود به: crappie
دچاررودل ,پرخورده
ستبراستخوانی [دامپزشکی - پاتوبیولوژی] بزرگی یا رشد یک اندام یا بخشی از اندام، ناشی از رشد اندازۀ یاختههای سازندۀ آن