[آب و خاک] جریان فوق بحرانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزورانه سایر معانی: ریاکارانه، از روی دورویی
[ریاضیات] مسیر های چندگانه ی بحرانی، دارای چند مسیر بحرانی
[عمران و معماری] وقوع جریان بحرانی
بستگی فرابحرانی [فیزیک] انرژی بستگی فوقالعاده زیادی که به تولید خودبهخود الکترون ـ پوزیترون میانجامد
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] روش احتمال بحرانی
انتقاد کننده از خود
خودسازماندهی در بحران [آیندهپژوهی] توانایی یک سامانه در نزدیک شدن به نقطۀ بحرانی و حفظ خود در آن نقطه
[خاک شناسی] غلظت بحرانی آزمون خاک
زیر بحرانی، فرو سرگشتی، زیر مرحله خطرناک وبحرانی [عمران و معماری] زیر بحرانی - مادون بحرانی [ریاضیات] زیربحرانی
[عمران و معماری] جریان آشفته زیر بحرانی
جِرم اَبَربحرانی [فیزیک] آن مقدار مادۀ شکافتپذیری که جِرم آن بیش از جرم بحرانی است