ایجاد، فطرت، خلقت، خلق، افرینش سایر معانی: آفرینش، حدوث، جهان خلقت، گیتی، دنیا، (هنر و ادبیات و فنون و غیره) نوآوری، ابداع، ابتکار، نوسرایی، مخلوقات، آفریدگان، کائنات، موجودات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاری افرینش، تاری ایجاد
علم آفرینش (که نظریه داروین و زیست شناسی و زمین شناسی نوین را رد کرده و معتقد است شرح خلقت جهان که در انجیل آمده از نظر علمی قابل توجیه است)
وابسته به فرینش خلقتی
(فلسفه - این باور: اصل و منشا مخلوقات از خداست - و این باور: خداوند برای هر انسانی که زاده می شود یک روح تازه می آفریند) آفرینش گرایی، آفرینش باوری، اصول فرینش ,اعتقادبه فرینش
[ریاضیات] تفریحات ریاضی
خلقت ناقص
بیرونگردی [گردشگری و جهانگردی] هر تفریحی که در فضای باز انجام شود
واژههای مصوب فرهنگستان
مزایای فرصتهای تفریحی [گردشگری و جهانگردی] دستاوردهای مثبت یا پیشرفتهای حاصل از مشارکت مردم در فرصتهای تفریحی
فرصت تفریحی [گردشگری و جهانگردی] موقعیتی که در آن فرد میتواند با شرکت در یک فعالیت تفریحی خاص در محلی معین از نوعی تجربۀ تفریحی و مزایای آن بهرهمند شود ...
شنواییشناسی تفریحات [شنواییشناسی] شاخهای از شنواییشناسی که به حفاظت از شنوایی در جریان فعالیتهای تفریحی از قبیل تیراندازی و شنیدن موسیقی میپرد ...
جنگل تفرجی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] جنگلی که با مدیریت جنگل به مکانی تبدیل شده باشد که انسانها بتوانند در آن به گردش و تفریح بپردازند ...