[نساجی] صابون به شکل کرم - صابون خمیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] روانی چرب
کرکی، نرم، پرزدار، پر مانند سایر معانی: (پوشیده از پر نرم یا کرک) کرک پوش، پرزپوش، پرز گرفته، باد کردن، پف کردن [نساجی] نرم - پر مانند - پرز دار - کرکی
کف الود سایر معانی: کف آلود، کف دار، کف کن، کف مانند، کف سان، نرم و لطیف [مهندسی گاز] کفالود [نساجی] کف مانند - کف دار - کف آلود
عاج، رنگ عاج، دندان فیل، عاجی سایر معانی: (رنگ) عاجی، کرم، سپید مایل به زرد، از عاج، (جمع - عامیانه) هر چیز عاج سان: دندان، تاس (نرد)، (بیلیارد و غیره) توپ، گوی، پیلسته، دندان پیل، پیل دندان ...
کف الود، کف دار سایر معانی: کف آلود، پرکف [نساجی] کف آلود - کف دار - پر کف
ویژگی مادۀ غذایی با قوام خامهمانند [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان