میگسار، ناخوش، پر خور سایر معانی: بیمار (در اثر پرخوری و پرنوشی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرخور,هرزه خور,وابسته به هرزه خوری وزیاده روی
(امریکا - خودمانی) سیاه مست، مست و خراب، آسیب دیده
(خودمانی) مست، پاتیل، ترشی (انداخته)