نویسنده نمایش های خنده دار سایر معانی: هنر پیشه ی نقش های مضحک، هنر پیشه ی کمدی (شادمایش)، کمدین، بازیگر خنده آور، (عامیانه) شوخ، لوده، نوینسده نمایش های خنده دار، هنرپیشه نمایش های خنده دار ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تق تق، رخنه، شکاف، کاف، ترق و تروق، انشقاق، ترک، ترکیدن، ترکانیدن، را بصدا دراوردن، شکاف برداشتن، تق کردن، تق تق کردن سایر معانی: ترک خوردن، ترک برداشتن، ترک دار کردن یا شدن، ترک انداختن، کف ...
ارام، احمق سایر معانی: ابله، لوس، ننر، خل، دیوانه، فروتن
ممیز، متخصص، خبره، کارشناس، ویژهگر، ویژه کار، ماهر سایر معانی: کاردان، اهل فن، کارشناسانه [برق و الکترونیک] متخصص، خبره [مهندسی گاز] متخصص، کارشناس، خبره [صنعت] ماهر، خبره، متخصص، کارشناس [ح ...
آتش بازی
شوخ، دلقک سایر معانی: دلقک
معیار، مقیاس رفعت و خوبی، نمونه کامل سایر معانی: نمونه ی کامل، نمونه ی عالی، ابر سنجه، سرمشق، ابر مونه، الماس عالی (به وزن صد قیراط یا بیشتر)، مروارید غلتان، مروارید درشت و گرد، (شعر قدیم) م ...
نان فطیر، شیرینی پنجرهای سایر معانی: نان بستنی، (نان شیرینی بیسکویت مانند) نان پولکی، (عشای ربانی) نان گرد و نازک (مانند چیپس)، (کامپیوتر) ویفر(برای ساختن تراشه)، کاغذ گرد و تمبر مانند که به ...
نوعی بیسکویت ترد و شکننده و معمولا شور [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی بیسکویت ترد و شکننده و معمولا شور [گردشگری و جهانگردی]