رایزن، عضو انجمن، عضو شورا، مستشار، کنکاشگر سایر معانی: مشاور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عضو انجمن شهرداری سایر معانی: عضو انجمن (به ویژه انجمن شهر یا شهرک یا محله) (councilperson هم می گویند)
مشاور، رایزن، عضو انجمن، عضو شورا، مستشار، کنکاشگر سایر معانی: مشاور رایزن، گره گشا، سگالشگر (انگلیس: councillor)
[کامپیوتر] شورای بین المللی کامپیوتر در آموزش .
[برق و الکترونیک] شورای مشترک مهندسی وسایل الکترونیکی یک گروه کاری آمریکایی که به منظور حل مشکلات الکترونیکی در صنعت تاسیس شده است .
هیئت عالی مقننه در انگلیس، مجلس مقننه
[آب و خاک] مشاور ملی تحقیق
[زمین شناسی] شورای تحقیقات محیط طبیعی آمریکا(nerc)
(تاریخ مسیحیت) شورای نیسا (در سال های 325 و 787 میلادی در شهر نیسا تشکیل شد)
انجمن شهرداری
(انگلیس) کمیته ی کارگران (مامور مذاکره با کارفرما)
فرار مغزها (از کشور)، گروه اندیشمند (که به طور غیررسمی مورد مشورت قرار می گیرد)