[حسابداری] هزینه های تحصیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] هزینه دادرسی
[حسابداری] هزینه های جذب شده
[حقوق] هزینه های قابل اجتناب، هزینه های معتبر، هزینه های مستقیم
هزینههای تضمین [اقتصاد] ← مخارج تضمین
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] منظور کردن مخارج استقراض به حساب دارائیها
[حسابداری] هزینه های ثابت تعهد شده
[حسابداری] هزینه های تبدیل(بهای تبدیل)
[حسابداری] ارزشهای جاری
[حسابداری] هزینه های مستقیم ساخت
[حسابداری] هزینه های توزیع
[ریاضیات] هزینه های نقص