[عمران و معماری] منطقه شهری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربوط به سرتاسر جهان، جهانی سایر معانی: جهانی (به ویژه در مورد کلیسا گفته می شود: کلیسای جهانی)، مربوط به سرتاسر جهان مخصوصا در موردکلیساها گفته میشود، عام
جهانی، سراسری، کروی سایر معانی: گرد، توپ مانند [کامپیوتر] همگانی، سراسری، کلی - (1) اصطلاح کلی به معنای قلمرو بسیار گسترده بر خلاف محلی . ( 2) مربوط به متغیری که نام آن به وسیله ی برنامه ی ا ...
ناخوشی همهگیر، همه جا گیر، جانگیر سایر معانی: جهانگیر، فراگیر، (بیماری که در ناحیه ی بزرگی پراکنده است) بیماری جهانگیر، بیماری فراگیر [زمین شناسی] عالمگیر،جهانگیر شرایط حاکم بر یک ناحیه جغرا ...
زن دنیادیده یاکاردان
باور به اینکه جهان سرزمینی واحد است و باید شیوهای از زندگی را اتخاذ کرد که مبتنی بر آدابورسوم و عادات محلی نباشد بلکه عمدتا مبتنی بر مشترکات نوع بشر باشد [جامعهشناسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان