نادرستی، عدم صحت، اشتباه، غلط [ریاضیات] نادرستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شایستگی، محجوبیت، نجابت، انطباق با مورد، پاک بینی سایر معانی: مناسبت، ادب، بزرگواری، آبرومندی (رجوع شود به: decent)، (جمع) آداب و اصول، نزاکت و حسن سلوک، معرفت، (جمع) تسهیلات و نیازهای زندگی ...
غلط، اشتباه، نا درستی، عدم دقت، عدم صحت، چیز ناصحیح و غلط سایر معانی: خطا، لغزش، بی دقتی [عمران و معماری] بی دقتی [برق و الکترونیک] بی دقت [ریاضیات] بی دقتی، عدم دقت ...
دقت، صحت، درستی، صراحت سایر معانی: موشکافی، خرده نمایی، ریزه کاری، ظرافت، دقیق، بادقت، با موشکافی، ظریف [حسابداری] دقت [شیمی] دقت [کامپیوتر] دقترقم دقت - دقت دقتی که یک کمیت با آن مشخص می شو ...
شایستگی، زیبندگی
خوشفکری سایر معانی: تندرستی، صحت، درستی [عمران و معماری] سلامت - سلامتی - خلوص
صحت، صداقت، راستی، راستگویی سایر معانی: درستی، (حرف) راست، نادروغ [حقوق] صحت، راستگویی، دقت