بافت چوب پنبه درخت بلوط، چوب پنبه، چوب پنبهای، چوب پنبهای، بستن، چوب پنبه گذاشتن، راه چیزی گرفتن، در دهن کسی را گذاشتن سایر معانی: (در بطری و غیره را با چوب پنبه) بستن، جلوگیری کردن، بند آور ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] چوب پنبه سوراخ کن
جامه چوب پنبه ای که دم رادرروی ب شناورمیسازد
درخت چوب پنبه کش ,پیچسربطری
[نفت] لوله ی استخراج مارپیچی
(در بطری را) گذاشتن، بستن
(عامیانه - شخص یا چیز) چشمگیر، قابل ملاحظه، (استدلال یا اظهار) قاطع، بران، (شخص یا دستگاه) چوب پنبه زن (به بطری و غیره)، سرگذار (به بطری و غیره)، چیزی که گفتگوراخاتمه دهد
خیلی خوب، بسیار عالی، خیلی زیبا سایر معانی: (خودمانی - بیشتر در انگلیس) عالی، بسیار خوب، معرکه
در بطری بازکن سایر معانی: مارپیچ رفتن، پیچ و تاب خوردن (یا داشتن)، (بطری) دربازکن، چوب پنبه کش، سربازکن، به شکل دربازکن، پیچ واپیچ
پلکان مارپیچ
[نساجی] بافت سرژه کم شیب - بافت سرژه کم زاویه
چوب پنبهای سایر معانی: چوب پنبه مانند، خشکیده