1- به درجه، به نسبت 2- اگر، چنانچه، همانطور که، چنانکه، به طوری که، بذانسان که، همچنانکه، بطوریکه [ریاضیات] با توجه به، برحسب این که، هرگاه، اگر، که معادل است با
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بر طبق، مطابق، طبق، بر حسب، بقول، بعقیدهء سایر معانی: 1- طبق، بنابر، 2- به نسبت، به ترتیب [ریاضیات] برحسب، بر طبق، طبق، با توجه به، به موجب، به قول، مطابق، به عقیده ی
چنانکه او شرح میداد یامیدهد، طبق شرح او
طبق فهم و شعور شخص
ثبت رهاسازی جنگافزار [علوم نظامی] تهیۀ فیلم و عکس و تصاویر ویدئویی که پرتاب و برخورد مهمات به هدف را نشان میدهد
واژههای مصوب فرهنگستان
پای خود را از گلیم خود فراتر نگذار
[برق و الکترونیک] ضبط رقمی روشی در ضبط مغناطیسی که طی آن اطلاعات به شکل رقمی و عموماً به صورت دودویی رمز گذاری می شوند به گونه ای که مقادیر متمایز شار پسماندی وضعیت 0 یا 1 را نشان می دهد .در ...
[سینما] عدم تداوم
[سینما] صدابرداری مستقل همگاه با تصویر
[برق و الکترونیک] ضبط نوار اولبه نوعی روش ضبط مغناطیسی که در ان دو شیار مجاور هم روی نوار قرار داده شده است . با ضبط شیار دوم در جهت مخالف می توان از نوار برای تولید صدای استریو یا دوبرابر ک ...
[برق و الکترونیک] ثبت الکترولیتی عمل ثبت الکتروشیمیایی که در آن حضور الکترولیت، تغییرات شیمیایی را به وجود می آورد.
[سینما] ضبط به وسیله باریکه الکترونی