مثناسازی [هنرهای تجسمی] مراحل مختلف ایجاد و اجرای مثنا
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] فرمان کپی روی دیسک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(روزنامه و موسسه ی انتشارات) سردبیر، ویراستار، ویرایشگر، مصحح
کمک مصحح ,کسی که اخباراصلی رادردست گرفته برای مصحح میخواند، (چاپخانه و روزنامه و غیره) خبرخوان (کسی که متن را برای غلطگیر بلند می خواند)، گیره ای که خبر را جلو حروف چین نگه می دارد تا بتواند ...
دستگاه تکثیر [عمومی] دستگاهی برای تکثیر اوراق
[کامپیوتر] حق کپی
معمولی، پیش پا افتاده، بی ارج، مبتذل، دفترچه ی مشق (که سابقا برای آموزش خوشنویسی به کار می رفت)، دفتر سرمشق دار، دفتر سرمشقدار معمولی، مبتذل copybook maxims ضربالمثلهای پیشپا افتاده، دفترمشق ...
میمون صفت، میمون صفتی سایر معانی: (کودکانه) مقلد، آدم تقلیدگر، مقلد، کسی که زود هر چیز را تقلید میکند
رونویسی کننده سایر معانی: رونوشت نویس، نسخه بردار
حق نشر [عمومی] حق انحصاری پدیدآورندۀ اثر برای بهرهبرداری مادی و معنوی از اثر ادبی یا هنری یا صنعتی خود
[سینما] دارنده امتیاز فعلی فیلم - دارنده امتیاز اصلی فیلم
سرمشق ,قطعه ,نمونه