خنک سازی سایر معانی: خنک سازی [برق و الکترونیک] سرد کنندگی [زمین شناسی] سردشدن کاهش فعالیت مواد رادیواکتیو به وسیله زوال هسته ای. [نساجی] سرد کردن - خنک سازی [ریاضیات] تبرید، سردشدن [آب و خا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] عامل خنک کننده
روش سرمایش [فیزیک] روشی برای تعیین گرمای ویژه نمونۀ مورد نظر با مقایسۀ زمان لازم برای سرد شدن آن با زمان سرد شدن آب در همان گسترۀ دمایی
واژههای مصوب فرهنگستان
ملایم شدن، خونسرد شدن بازرگانى : غضب را فرونشاندن
[ریاضیات] مسأله ی تبرید
[سینما] پرده یا حایل خنک کننده
[مهندسی گاز] سیستم سردکننده [نساجی] سیستم برودتی
[ریاضیات] زمان خنک شدن
برج خنککن [مهندسى شيمى] دستگاه برجمانندی که در آن جریان هوا با تماس مستقیم و در فشار جوّ آب گرم را خنک میکند
[عمران و معماری] برج خنک کننده - برج مبرد [مهندسی گاز] برج خنک کننده
[مهندسی گاز] آب سردکن [نفت] آب خنک کننده
[نفت] لوله ی آب خنک کننده