[ریاضیات] مسأله ی تبرید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] پرده یا حایل خنک کننده
[مهندسی گاز] سیستم سردکننده [نساجی] سیستم برودتی
[ریاضیات] زمان خنک شدن
برج خنککن [مهندسى شيمى] دستگاه برجمانندی که در آن جریان هوا با تماس مستقیم و در فشار جوّ آب گرم را خنک میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] برج خنک کننده - برج مبرد [مهندسی گاز] برج خنک کننده
[مهندسی گاز] آب سردکن [نفت] آب خنک کننده
[نفت] لوله ی آب خنک کننده
[عمران و معماری] منطقه خنک کن [نساجی] منطقه سرد کننده
کمی خنک ,نسبتاخنک
بطورخنک ,بسردی ,باخون سردی ,بملایمت
(کاربرد مزاح آمیز) خنکی، چایش