برعکس ,بطوروارونه یامعکوس ,ازطرف دیگز [ریاضیات] برعکس، به عکس، متقابلا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چه، خواه، یا، یا اینکه، یا انکه سایر معانی: مخفف:، اتاق عمل، (معمولا پس از either) یا ... یا، وگرنه، والا، در غیر این صورت، (معمولا با: whether) چه ... چه، (پس از منفی) نه ... نه، به عبارت د ...
برعکس، در جهت مخالف، بطور عکس سایر معانی: بالعکس، باژگونه، وارون وار، معکوسا [برق و الکترونیک] برعکس [ریاضیات] برعکس