تشخیص، تمیز، فرق سایر معانی: تمایز متقابل، جدا شناخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفهوم مخالف، قلب مطلب بطریق منفی سایر معانی: تناقض، تقابل، تضاد، برابرنهاد، آنتی تز، پادنهشت، پادنهاد، عکس نقیض (قرارگیری یا قرار دادن در مقابل هم)