تشخیص، تمیز، فرق سایر معانی: تمایز متقابل، جدا شناخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در مقابل، در مقایسه با، در تمایز با
ستیز، خصومت، ستیزگی، ضدیت، مخالفت، هم اوری، اصل مخالف سایر معانی: هم ستیزی، پادستیزی، دشمنی، استیزه، درگیری، پادکرداری، عناد [خاک شناسی] ناهمسازی [پلیمر] پاد کرداری
مفهوم مخالف، قلب مطلب بطریق منفی سایر معانی: تناقض، تقابل، تضاد، برابرنهاد، آنتی تز، پادنهشت، پادنهاد، عکس نقیض (قرارگیری یا قرار دادن در مقابل هم)
غیر، مغایر، مختلف، متفاوت، متنوع، متمایز سایر معانی: (با: from و [عامیانه ] than و [انگلیس ] to) متفاوت، ناسان، ناهمسان، وابر، ناساز، نابرابر، دگرسان، جدا، مشخص، گوناگون، چندین، دیگر، دیگری، ...