[ریاضیات] سود به طور پیوسته مرکب شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] مشتق پذیر پیوسته
[ریاضیات] نگاشت به طور پیوسته مشتقپذیر
جعبهدنده پیوسته مخروطی [قطعات و اجزای خودرو] نوعی جعبهدنده پیوسته که در آن تغییر نسبت دور، از طریق جابهجایی یک تسمه بر روی دو مخروط با محورهای موازی انجام میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
جعبهدنده پیوسته سیارهای [قطعات و اجزای خودرو] نوعی جعبهدنده پیوسته که در آن تغییر نسبت دور، از طریق تغییر زاویه تماس مجموعهای از گویچههای موجود در بین دیسک&zwnj ...
جعبهدنده پیوسته چنبرهای [قطعات و اجزای خودرو] نوعی جعبهدنده پیوسته که در آن تغییر نسبتسرعت از طریق جابهجایی غلتکهای چنبرهای بر روی دیسکهای شبه ...
در مقابل، در عوض، از سوی دیگر، کم کم، به درجات
پیوسته ,دائما,همیشه ,مدام
متناوب، غیر مداوم، خاموش و روشن، شل کن و سفت کن، بگیر و ول کن [ریاضیات] متناوب، نوبتی، قطع و وصل
تا، تا وقتی که، وقتی که، تا اینکه سایر معانی: (اسکاتلند) به سوی [ریاضیات] تا آنجا، تا این که
نوعی جعبهدنده پیوسته که در آن تغییر نسبت دور، از طریق جابهجایی یک تسمه بر روی دو مخروط با محورهای موازی انجام میشود [قطعات و اجزای خودرو] ...
نوعی جعبهدنده پیوسته که در آن تغییر نسبتسرعت از طریق جابهجایی دو نیمچنبره شلجمیشکل، میان دیسکهای ورودی و خروجی انجام میشود [قطعات و اجزای خودرو] ...