آلایش [زمینشناسی] [زمینشناسی] فرایندی که در طی آن ترکیب شیمیایی ماگما براثر گوارد میانبارها یا سنگ درونگیر تغییر میکند|||[فیزیک] حضور ناخواستۀ مواد پرتوزا در هر ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] آلودگی رنگح باز تولید نامطلوب رنگها در گیرنده ی تلویزیون رنگی بر اساس تداخل مسیرهای اجزای رنگ .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلایشزدایی [فیزیک] زدودن یا کاهش مادۀ پرتوزایی که سطوح را آلوده کرده است
گندزدایى، ضد عفونى علوم نظامى : رفع الودگى
[صنایع غذایی] آلودگی میکروبی : وارد شدن میکروارگانیسمهای ناخواسته در مواد غذایی و آلوده کردن آنها
آلایشزدایی تابش [فیزیک] زدودن مواد پرتوزا از مکانهایی که ناخواسته آلوده شدهاند
شستشو، غسل، ابدست سایر معانی: وضو، آب دست، مایع مورد استعمال در غسل تعمید، آب تعمید، (انگلیس - جمع) حمام و مستراح سربازخانه [نساجی] شستشو
مایه تقلب و فساد، پست تر کننده، استحاله دهنده، متقلب، چیز تقلبی سایر معانی: مواد تقلبی اضافه شده به خوراک و آشامیدنی، بد افزوده
زنگار، افت، عدم رشد، باد زدگی یا زنگ زدگی، پژمردن سایر معانی: بیماری گیاهی (در اثر خاک یا هوا یا انگل یا حشرات)، آفت، آسیب، بلا، تباهی، زنگ زدگی (گیاه)، کپک یا شپشک زدگی، آفت زده کردن، (گیاه ...
الایش، ناپاک سازی، ناپاکی، الودگی
الودگی، کثافت، نا پاکی، چرک سایر معانی: نجس بودن، ناخالصی، ناسرگی [شیمی] ناخالصی، ناسرگی [عمران و معماری] ناخالصی [برق و الکترونیک] ناخالصی [نساجی] ناخالصی - چرکی - ناصافی - آلودگی [ریاضیات] ...
زهر، سم، شرنگ، مشوب کردن، زهر الود، پر کردن، تلخ کردن، زهرالود کردن، مسموم کردن، چیز خور کردن، مسموم شدن سایر معانی: (مجازی) هر چیز مضر، زهر دادن، دچار مسمومیت کردن یا شدن، زهر ریختن در (چیز ...