دلالت کننده، در ضمن سایر معانی: اشاره ضمنی کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارای ایما و اشاره، تلمیحی، تلویحی، تلمیح آمیز، اشاره ای، اشارتی، اشاره دار، اشاره کننده، کنایه دار، رمزی، وابسته به ایما و اشاره، تلمیحآمیز the poetry of hafez is allusive شعر حافظ کنایی اس ...
وابسته به نماینده