وابستگی، خویش، عشیره، خویشاوند، خویش و قوم، قوم و خویشی سایر معانی: همانند، هم خوی، هم طینت، هم سرشت، مشابه، خویشاوندان، قوم و خویش، خویشان، خانواده، (قدیمی) خویشاوندی، نسبت خانوادگی، هم تبا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی