مسیرهای تداخلی [حملونقل ریلی] دو یا چند مسیر روبهرو یا همگرا یا متقاطع که در آنها بدون تنظیم برنامۀ حرکت قطارها احتمال برخورد وجود دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شدید، قطری سایر معانی: قطری، شدید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نا سازگار، نا موافق، ناجور، متناقض، نا مناسب، غیر قابل استعمال با یکدیگر سایر معانی: مغایر، ناهمساز، نامتوافق، (منطق - ریاضی: دو قضیه یا گزاره ای که نمی توانند در آن واحد هر دو درست باشند) م ...
ناهمخوان، ناهمساز، ناهماهنگ، نامتوافق، ناسازگار، ناهمگن، نامناسب، ناجور، ناشایسته، بی مناسبت، نامتجانس
ناجور، متناقض، منافی، مانعهالجمع سایر معانی: ناسازگار، ناهمساز، ناهماهنگ، ناهمجور، (دارای جزئیات متناقض) ناهندام، متناق [برق و الکترونیک] ناسازگار [ریاضیات] ناسازگار، متناقض، نا متوافق [پلی ...
نجوش، نادوستوار، نامهربان، غیر دوستانه، خصمانه، دشمنانه، سرد، سرسنگین، خصومت آمیز، ناهمراه، نامساعد
ادغام شدن تردد دستکم دو جریان ناهمسو از وسایل نقلیه یا افراد پیاده در تقاطعها [حملونقل درونشهری]
دو یا چند مسیر روبهرو یا همگرا یا متقاطع که در آنها بدون تنظیم برنامۀ حرکت قطارها احتمال برخورد وجود دارد [حملونقل ریلی]