[زمین شناسی] شکستگی ضربه ای یکی از سیستم های شکستگی در دانه های منفرد یک سنگ دگرگونی برخوردی که معمولاً نسبت به سطح دانه شعاعی هستند و در رابطه با / وابسته به همبری ها در دانه های مجاور می ب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برخورد، تصادم، تصادم شدید کردن سایر معانی: صدای بر هم خوردن دو چیز جامد، چکاچاک، جرنگ، ترق ترق، دنگ، (با صدای بلند) به هم خوردن، تصادم کردن، چکاچاک کردن، جرنگیدن، تضاد پیدا کردن، برخورد داشت ...
ضربه، اصابت، ضربت، ضرب، تماس، اثر شدید، زیر فشار قرار دادن، با شدت ادا کردن، با شدت اصابت کردن، بهم فشردن، پیچیدن سایر معانی: (سخت) به هم فشردن، درهم چپاندن، (درهم) گیر انداختن، (عامیانه) اث ...
تلاطم، ضرب، ضغطه، لطمه، تصادم، صدمه، تکان، خرمن، هول، تشنج سخت، هراس ناگهانی، توده، توده کردن، تکان دادن، ترساندن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن سایر معانی: تکانه، ...
خانوادهای از خودصداها که در آنها براثر بر هم زدن دو یا چند بخش قابل ارتعاش ساز به یکدیگر، صدا تولید میشود [موسیقی]
واژههای مصوب فرهنگستان