بهخطرافتادگی کلید [رمزشناسی] افشا یا تغییر یا جایگزینی یا استفاده غیرمجاز از دادههای حساس از جمله کلیدهای رمزنگاشتی (cryptographic keys) و دیگر پارامترهای امنیتی خطیر ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] مرز سازش یک سطح تماس، که با سطح بلور همخوانی ندارد، بین دو بلور که بطور دو جانبه بالغ شده اند، اما جهت یافتگی مختلفی دارند.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] فرمول واسطه
[برق و الکترونیک] شبکه مصالحه شبکه ای که برای متعادل ساختن مدارهای مخابراتی متصل شده به آن، نظیر حلقه ی ارتباطی مشترک تلفنی به کار می رود. این شبکه مصالحه ای بین حدود توازن امپدانسی برقرار م ...
به توافق رسیدن، مصالحه کردن
به خطر انداختن مکاتبات رمز علوم نظامى : تولید خطر براى مخابرات رمز
نشت اطلاعات [علوم نظامی] فرایندی در جنگ اطلاعات که در طی آن اطلاعات انحصاری یک سازمان یا کشور به سازمان یا کشور رقیب میرسد
مصالحه کردن، (درخواسته های خود) تخفیف دادن
مخاطره کلید متناصلی ـ متناصلی [رمزشناسی] لو رفتن اطلاعات کلید که از تحلیل اطلاعات حاصل از رمزگذاری دو متن اصلی P1 و P2 با یک کلید حاصل میشود ...
منزل، تطابق، جا، تطبیق، کمک، همسازی، وسایل راحتی، سازش با مقتضیات محیط، وام، مساعده سایر معانی: آشتی، سازش، (جمع) جا، محل سکونت، اتاق هتل، دفتر، محل کار، (در ترن و هواپیما و غیره) صندلی، ساز ...
توافق، پیمان، سازش، موافقت، قرار، قبول، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، مطابقهء نحوی، معاهده و مقاطعهء، شرط، عهد نامه سایر معانی: قبولی، همداستانی، سازگاری، سازواری، همدلی، موافقتنامه، تفاهم نامه ...
قرار، تنظیم، تصفیه، ترتیب، نظم، مقدمات، ارایش، تمهید، طبقه بندی سایر معانی: سازواری، سازمندی، توافق، آرایش، پیرایش، هم آراست، (جمع) ترتیبات، (موسیقی) ارائه ی قطعه ی موسیقی با سازها یا آوازها ...