[زمین شناسی] سپرهوای فشرده درمواردی که تونل در زیرسطح ایستابی واقع است ،هجوم آب به داخل تونل مشکلات زیادی به دنبال دارد.لذا بااستفاده از هوای فشرده ،فشارهوا در داخل سپررا بالامیبرندتا از ورو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] دریچه ی کشویی هوای فشرده
[عمران و معماری] تلمبه با هوای فشرده
[نفت] حفاری با هوای فشرده
مختصر، کوتاه، موجز، لب گو، فشرده ومختصر سایر معانی: (در مورد سخن یا نوشته ای که در عین وضوح مختصر هم هست) فشرده [برق و الکترونیک] فشرده، مختصر و موجز
تراکم ناپذیر، فشار نا پذیر، خلاصهنشدنی، کوچک نشدنی، غیر قابل تلخیص، فشرده نشدنی سایر معانی: ناهم فشردنی، ناهم چلاندنی [عمران و معماری] تراکم ناپذیر - غیر قابل تراکم [زمین شناسی] تراکم ناپذیر ...
معمارى : کاهیده [برق و الکترونیک] کاهیده، کاهش یافته [ریاضیات] تقلیل داده شده، کاهش یافته، ساده شده، مخفف، تقلیل یافته
واپیچیدن سایر معانی: زمان گذشته و اسم مفعول: wring
دادههایی که با رمزبندی به روشی خاص فضای کمتری را به خود اختصاص دهند [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
واژههای مصوب فرهنگستان