[حقوق] حقوق شرکتها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] شبکه شرکت ؛ شبکه همکار
اتحادیه ی محدود به یک کارخانه یا شرکت (که با اتحادیه های کارگری دیگر رابطه ندارد و معمولا دست نشانده ی مدیران شرکت است)، اتحادیه ی منفرد
[ریاضیات] تابع های مقایسه پذیر، توابع قابل مقایسه
قیاسوند، قیاس شونده
[حسابداری] تجزیه و تحلیل مقایسه ای [بهداشت] تحلیل تطبیقی
[حسابداری] ترازنامه مقایسه ای
ژنگانکاوی مقایسهای [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← ژنگانشناسی مقایسهای
واژههای مصوب فرهنگستان
[حقوق] تقصیر نسبی (در تعیین نسبت تقصیر طرفین)
علم مقایسه زبانها
[بهداشت] مطالعه تطبیقی - مطالعه مقایسه ای
(verb transitive) مقایسه کردن، سنجیدن، برابر نهادن، مقابله کردن، تطبیق کردن (as) compared with در مقایسه با، در سنجش با (verb transitive) تشبیه کردن، ماننده کردن، قیاس کردن (verb transitive) ...